آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
شهر یار
دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:, :: 16:56 :: نويسنده : دو تنها
در چشم هايم غرق شو.... و هزار و يك بار به حرمت دقايق عشق پاكي كه برايت سپري كرده ام لبخند بزن به چشم هايم نگاه كن..... آثار اين چند سال عاشقيم...آنجاست!!!
دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:, :: 16:48 :: نويسنده : دو تنها
با تیشه خیال تراشیده ام تو را در هر بتی كه ساخته ام دیده ام تو را از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟ یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ من از تمام گل ها بوییده ام تو را رویای آشنای شب و روز عمر من! در خواب های كودكی ام دیده ام تو را از هر نظر تو عین پسند دل منی هم دیده، هم ندیده، پسندیده ام تو را زیبا پرستیِ دل من بی دلیل نیست زیرا به این دلیل پرستیده ام تو را با آنكه جز سكوت جوابم نمی دهی در هر سؤال از همه پرسیده ام تو را از شعر و استعاره و تشبیه برتری با هیچكس بجز تو نسنجیده ام تو را سکوت کن نازنين سکوت کن فريادت را چنين جماعت منگ جز به سکوت بر نخواهند تافت آغوشت را فروگير مهربان بازوانت را فروگير نوازشی نکرده دستانت را قطع میکنند تا نوازشی نکنی
شنبه 21 آبان 1390برچسب:, :: 17:14 :: نويسنده : دو تنها
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت ، كه تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد.. كه وقتی تو اوج تنهایی هستی ، با چشماش بهت بگه : هستم تا ته تهش ! هستی !؟
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی... که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ... دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که... زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...
|
|||
![]() |